دسته بندی | جزوه |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
نحوه اجرای ستونها 1
نحوه اجرای ستونها را میتوان در مراحل زیر بیان کرد:
الف) آرماتوربندی ستون
ب) قالببندی ستون
پ) بتنریزی ستون
ت) درآوردن قالب
ث) آبدادن
اینک به شرح هر یک از این عناوین و قسمتهای مختلف آن میپردازیم:
الف) آرماتوربندی ستون
برای آرماتوربندی ستون مراحل زیر انجام میشود:
1. خمزدن ریشه ستون
2. انتقال خاموتها از محل ساخت خاموت به محل ستون
3. جاگذاشتن خاموتها در داخل ریشه ستون
4. انتقال میلگردهای طولی ستون از محل آمادهشدن به محل ستون
5. مشخصکردن محل قرارگیری خاموتها بر روی میلگرد طولی با استفاده از گچ
6. بستن میلگردهای طولی ستون با میلگرد ریشه همقطر بوسیله سیم
7. انتقال خاموتها به محل نشانهگذاریشده با گچ و بستن آنها به میلگرد
8. دیلم زدن
اینک هر کدام از عناوین گفتهشده را توضیح میدهیم.
1) خمزدن ریشه ستون:
ستونی که باید آرماتوربندی شود یا بر روی تراز پی قرار دارد یا بر روی ستون طبقه پایین قرار گرفته است. برای این که ستون با پی در ارتباط باشد تعدادی از میلگردها را به عنوان میلگردهایی که میلگردهای ستون باید به آنها پیوند زده شود در داخل پی قرار میدهند این میلگردها را ریشه ستون در داخل پی گوییم. برای این که ستون طبقه بالا با ستون طبقه پایین در ارتباط باشد میلگردهای ستون طبقه پایین را تا ارتفاعی از کف طبقه بالا ادامه میدهند و بعد میلگردهای ستون را به آنها پیوند میزنند.
از زمان اجراشدن این ریشه تا زمان اجراشدن ستون به علت محیط کارگاه و جابهجایی انواع و اقسام وسایل در این محیط و عوامل دیگر این ریشهها ممکن است از حالت وراستای اولیه خود خارج شوند به همین دلیل برای اجرای ستون این میلگردها باید به راستای اولیه خود بازگردند برای این منظور عموماً با آچار F خم زده میشوند یا ممکن است از لوله استفاده شود
دسته بندی | جزوه |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 9 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
1- مدیریت پروژه
دسته بندی | آموزشی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
نظریه مکان های مرکزی وسلسل مراتب شهری
به طور کلی، مکان های مرکزی یعنی مراکزی که فعالیت های تولیدی به منظور تولید و عرضه کالا و خدمات در آن جا متمرکز است. حال این مراکز یا میتواند مراکز فرعی و اصلی موجود در داخل یک شهر باشد ویا این که خود شهر به عنوان یک مرکز تولیدی در یک نظام توزیع شهری در نظر گرفته شود (زیرا همان طور که می دانیم نقش اصلی یک شهر تولید و ارائه کالا و خدمات به مناطق اطراف خود است).
درجه مرکزیت هر شهر به وسیله مرتبه آن تعیین میشود، بدین ترتیب که شهرهایی که در طبقه بالایی قرار دارند، دارای جمعیتی بیشتر و منطقه نفوذی بزرگ تری هستند (منظور از منطقه نفوذی،جمعیتی است که علاوه بر جمعیت خود شهر ،از کالا ها خدمات شهر مورد استفاده می کند)و در ضمن تعداد و نوع فعالیت های تولیدی آن ، بسیار متنوع و گوناگون است.از طرف دیگر شهرهایی که در طبقه پایین تری قرار دارند، مراکز ارائه کالا هاو خدماتی هستند که نیازهای ضروری و اولیه انسانی را (مانند گوشت، نان، لبنیات، پوشاک و مواد سوختنی) که احتیاج به خرید مداوم و روزانه دارد برآورده می کند. بنابراین درهر جامعه ای یک سلسله مراتب شهری وجود دارد، زیرا وسعت بازار برای کالاها و خدمات گوناگون مختلف است که این به نوبه خود ناشی از وجود یکصد بالا و پایینی است که برای اندازه بازار هر کالا و خدمتی وجود دارد. حد پایین، به حداقل میزانی که یک کالا قابل عرضه باشد گفته می شود، که این در نقطه سر به سر قرار گفته (نقطه سر به سر جایی است که درآمد متوسط برابر هزینه متوسط باشد که البته در هزینه متوسط سود نرمال هم نهفته است).
حد بالای وسعت بازار یک کالا، بیشتر دارای مفهوم فضایی است. تعیین کننده اصلی و تنها عامل تعیین کننده این حد بالای وسعت بازار،هزینه حمل و نقل است (حد نهایی در جایی که تقاضا برای آن کالا صفر است، تعریف می شود).
این حد بالا و پایین وسعت بازار برای هر کالا، تواما تعداد و اندازه مکان های مرکزی که هر کالا را عرضه می کند، تعیین می کند. از آن جایی که کالاها و
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 40 |
نقش اخلاق و عرفان در نظام سیاسى اسلام
مقدمه
بدون تردید، تبیین و تحلیل دیدگاههاى استاد شهید مطهرى در مورد «نقش اخلاق و عرفان در سیاست» یا «ارائه تصویر و تفسیرى روشن از حکمت عملى در دو ظرفیت»؛ یعنى «اخلاق» که انسان را به تکامل روحى و درونى مىرساند، و «سیاست مُدُن» یا مدیریت و حکومت بر جامعه، که به «تکامل اجتماعى» و اداره جامعه انسانى برمىگردد و پیوند آن دو ظرفیت به «حکمت نظرى»، که از «هست»ها و «است»ها سخن مىگوید و آن دیگرى از «باید»ها و «شاید» و «نشاید»ها بحث مىکند [2]، هم کارى است سترگ و البته شدنى و هم نیاز به نگرش همهجانبه به اندیشهها و بینشهاى استاد شهید مطهرى دارد و اگر حکمت و حکومت را در تعامل و ارتباط با یکدیگر مورد شناخت و سنجش قرار دهیم و آنها را با عرفان و حکمت حضورى و شهودى یا معرفت ذوقى و باطنى گره بزنیم، در عین شیرینى و دلنشینى، کار را دشوارتر مىنماید که چگونه «اخلاق» که عمدتاً یک مقوله فردى و نوعى تزکیه نفس و ارتباط با خداست و درونگرایى در آن متجلّى است یا حداقل تفسیر و برداشت اولیه ما از آن چنین است و «عرفان» که اساساً سیر و سلوک باطنى و تهذیب، ریاضت و دنیاگریزى، جامعهگریزى و انقطاع از برون و اتصال به درون و رهایى از خلق و وصل به خالق است و یا دست کم چنین برداشت و تحلیلى از آن در ذهنها وجود دارد، با «حکومت»، «سیاست» و مدیریت جامعه که همانا پرداخت به امور مردم در همه ابعاد مىباشد در هم تنیده و به هم پیوسته باشند و اساساً چگونه است که در دل حکومت و حکمت سیاسى، حکمت عملىِ «اخلاق» و حکمت شهودى و ذوقىِ «عرفان» نقشآفرین باشد؟ آیا درونگرایى با برونگرایى با هم قابل اجتماعهستند؟
آیا حکومت و تدبیر جامعه که نوعى دنیازدگى و گرایش به امور طبیعى و مادیت است با اخلاق که مقولهاى است فردى و تهذیبى و عرفان که امرى است باطنمحور، درونگرا و سلوکى که به نوعى دنیازدگى، خلقگریزى، تفرد، تزهّد و تجرد و تجرید براى تعالى نفس و تکامل منتهى مىشود، با هم سازگار و مرتبطاند؟ به خصوص اگر به کارکردهاى اخلاق و عرفان با حکومت و سیاست و واقعیت تلخ شکاف و فاصله اخلاق و عرفان با حکومت، آن هم در جامعه و جهان کنونى بنگریم و دیوار فرهنگى، روانى و حتى عملى و عینى که میان هر کدام از آنها وجود دارد، اندک توجهى بیفکنیم، خواهیم دید که مسأله با پیچیدگى و ابهام بیشترى مواجه است و سؤال عمیقتر وشبهه بیشتر و پیچیدهتر مىشود و این همان مقولهاى است که در این مقاله به دنبال حلّ و فصل آن، بر محور و مدار اندیشههاى استاد مطهرى بر آمدیم و در صدد برتابیدن اخلاق و عرفان با حکومت و سیاست و حکمت سیاسى بر مدار بینش ناب اسلامى آن استاد شهید هستیم؛ لذا در چند محور به پاسخ چنین سؤالها، شبهات و تحلیل وتبیینهایى مىپردازیم:
الف. اخلاق و عرفان در افق اندیشه استاد مطهرى.
ب. سیاست و حکومت از منظر استاد مطهرى.
ج. تعامل اخلاق و عرفان (حکمت اخلاقى و سلوکى) با حکومت و سیاست (حکمت سیاسى و حکومتى).
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بایگانی
دسته بندی موضوعی